تربیت کودک و نوجوانخانوادهروانشناسیروانشناسی کودک و نوجوان

چطور با رفتار پرخاشگرانه کودکان برخورد کنیم؟

رفتار پرخاشگرانه کودکان، مثل جیغ کشیدن، زدن، پرت کردن وسایل، ناسزا گفتن یا تخریب وسایل، برای بسیاری از والدین یکی از خسته کننده ترین و گیج کننده ترین چالش های تربیتی است. بسیاری از پدر و مادر ها در این موقعیت ها بین دو قطب افراط و تفریط گیر می افتند؛ گاهی با عصبانیت و تنبیه شدید واکنش نشان می دهند و بعد احساس عذاب وجدان می کنند، و گاهی از ترس بدتر شدن اوضاع، تسلیم می شوند و هر چه کودک می خواهد انجام می دهند. در حالی که روان شناسی کودک و پژوهش های علمی نشان می دهند پرخاشگری در اغلب موارد «مشکل کودک بد» نیست، بلکه «فریاد یک کودک درمانده» است که مهارت لازم برای بیان احساسات و حل مسئله را ندارد.

در سال های اخیر نهاد های معتبر بین المللی مثل Child Mind Institute و American Psychological Association تأکید کرده اند که رفتار های پرخاشگرانه کودکان اغلب با عواملی مانند استرس، اضطراب، مشکلات یادگیری، فشار مدرسه، تجربه زورگویی، اختلافات خانوادگی یا مهارت های ضعیف خود کنترلی ارتباط دارند. خبر خوب این است که اگر والدین یاد بگیرند در این لحظات آرام بمانند، پیام روشن و سازگار بدهند، و هم زمان همدلی و مرز های سالم را حفظ کنند، می توانند به کودک کمک کنند احساس امنیت بیشتری داشته باشد، راه های مناسب تری برای بیان خشم یاد بگیرد و به تدریج شدت و فراوانی رفتار های پرخاشگرانه کاهش پیدا کند. در این مقاله تلاش شده است با نگاهی علمی، عملی و در عین حال ساده، مهم ترین اصول برخورد با پرخاشگری کودکان را به زبانی قابل استفاده برای والدین ایرانی توضیح دهیم.

خلاصه عملی مقاله و آنچه در ادامه می خوانید

مبنای این مقاله این است که پرخاشگری کودکان «پیام» است، نه «برچسب شخصیت». شما قرار است به جای جنگیدن با کودک، به او کمک کنید احساسات خود را بشناسد و راه های سالم تری برای بیان آن تمرین کند. در ادامه ابتدا تفاوت پرخاشگری طبیعی رشدی و پرخاشگری مشکل ساز را مرور می کنیم، سپس مهم ترین علت های رایج این رفتار ها را توضیح می دهیم. بعد از آن وارد بخش کاملا کاربردی می شویم: چه کار هایی «در لحظه بحران» باید انجام دهید تا از آسیب جلوگیری شود و فضا آرام شود، و چه کار هایی «بعد از آرام شدن» لازم است تا ریشه رفتار اصلاح شود. راهکار هایی مانند استفاده درست از تایم اوت، سیستم پاداش، تقویت رفتار های مطلوب، آموزش مهارت های حل مسئله و مدیریت خشم، و همچنین نحوه تنظیم مرز ها و قوانین خانوادگی را با مثال های ساده شرح می دهیم. در بخش آخر، به شما کمک می کنیم نشانه های هشدار را بشناسید؛ یعنی مواقعی که پرخاشگری کودک از حد توان خانواده خارج می شود و لازم است حتما از روان شناس کودک، مشاور مدرسه یا روان پزشک کمک تخصصی بگیرید. سه پرسش متداول والدین در مورد «آیا تنبیه بدنی جواب می دهد؟»، «اگر پرخاشگری فقط در خانه است یا فقط در مدرسه، چه کنم؟» و «چطور با احساس عذاب وجدان خودم کنار بیایم؟» نیز در انتهای مقاله به صورت کوتاه و کاربردی پاسخ داده شده است.


فهرست مطالب


پرخاشگری کودک دقیقا چیست و چه زمانی نگران شویم؟

هر کودکی در مسیر رشد خود دوره هایی از عصبانیت، لجاجت و حتی زدن یا جیغ کشیدن را تجربه می کند. این رفتار ها در سنین خردسالی تا حدی بخشی طبیعی از رشد هیجانی و یادگیری حدود و قوانین است. پرخاشگری زمانی به مشکل تبدیل می شود که الگوی تکراری و شدید پیدا کند، به خود کودک یا دیگران آسیب بزند یا عملکرد او در خانه، مهد کودک، مدرسه و روابط با همسالان را مختل کند. رفتار هایی مانند ضرب و شتم مکرر دیگران، پرت کردن اشیای خطرناک، تهدید کلامی، تخریب اموال، آزار عمدی حیوانات یا نادیده گرفتن کامل قوانین و تذکرات بزرگسالان، از نشانه های پرخاشگری مشکل ساز هستند.

پرخاشگری کودک

برای این که بهتر بتوانید وضعیت فرزندتان را ارزیابی کنید، به سه معیار توجه کنید: شدت، تکرار و سن کودک. مثلا یک کودک سه ساله که گاهی در هنگام خستگی یا گرسنگی اسباب بازی را پرت می کند و بعد از چند دقیقه با کمک والدین آرام می شود، معمولا در محدوده رفتار های طبیعی رشدی قرار دارد. اما کودکی هفت ساله که تقریبا هر روز در خانه یا مدرسه دیگری را می زند، وسایل را می شکند یا به شکل تهدید آمیز داد و فریاد می کند، نیازمند مداخله جدی تر است. راهنمایی های نهاد هایی مثل American Academy of Pediatrics نیز بر این نکته تأکید می کند که اگر پرخاشگری چند هفته ادامه پیدا کند، باعث آسیب بدنی شود یا شما را نسبت به امنیت دیگران نگران کند، حتما باید با متخصص مشورت شود.

نکته مهم دیگر این است که پرخاشگری را از سایر رفتار های چالش برانگیز مانند لجبازی، بی توجهی، خیال پردازی یا شیطنت ساده جدا کنیم. این رفتار ها اگر چه برای والدین آزار دهنده هستند، اما همیشه به معنای پرخاشگری نیستند. تمایز دقیق این رفتار ها برای انتخاب نوع برخورد بسیار مهم است. در صورت تردید، مشورت کوتاه با یک روان شناس کودک می تواند تصویر واقع بینانه تری از وضعیت فرزندتان ارائه دهد و از برچسب زدن اشتباه یا نگرانی های افراطی جلوگیری کند.

علت های رایج پرخاشگری کودکان از نگاه روان شناسی

پژوهش های متعدد در زمینه رفتار های پرخاشگرانه کودکان، مانند گزارش های منتشر شده در وب سایت NHS و انجمن روان شناسی آمریکا، نشان می دهد که پرخاشگری معمولا یک علت واحد ندارد، بلکه نتیجه ترکیب چند عامل است. یکی از مهم ترین این عوامل، ناتوانی کودک در تنظیم هیجان ها و بیان احساسات است. کودک می داند که ناراحت، خشمگین یا ناامید است، اما واژه ای برای آن ندارد و راه جایگزینی برای اعلام اعتراض نمی شناسد؛ در نتیجه بدنش وارد حالت «جنگ یا گریز» می شود و رفتار پرخاشگرانه ظاهر می شود. در برخی کودکان، ویژگی های خلقی مانند تکانشگری، حساسیت بالا یا آستانه پایین تحمل ناکامی، احتمال بروز پرخاشگری را بیشتر می کند.

عوامل محیطی نیز نقش مهمی در شکل گیری و تداوم پرخاشگری دارند. کودکانی که در خانواده شاهد مشاجره های مکرر، خشونت کلامی یا بدنی، تحقیر، کنترل افراطی یا برعکس، بی توجهی و رها شدگی هستند، نا امنی بیشتری تجربه می کنند و الگو های رفتاری پرخاشگرانه را از محیط خود می آموزند. تجربه زورگویی در مدرسه، فشار های درسی سنگین، جابه جایی های مکرر، طلاق والدین، مهاجرت، بیماری های مزمن در یکی از اعضای خانواده یا استرس های اقتصادی نیز می توانند زمینه ساز بروز خشم و پرخاشگری شوند. بعضی بیماری های جسمی، مشکلات خواب، اختلال کمبود توجه و بیش فعالی، مشکلات یادگیری یا اختلال های طیف اوتیسم نیز در برخی کودکان با رفتار های انفجاری همراه است و نیازمند ارزیابی تخصصی است.

در کنار این عوامل، شیوه برخورد والدین و بزرگسالان با رفتار های پرخاشگرانه می تواند به صورت ناخواسته این الگو را تقویت یا تضعیف کند. اگر کودک هر بار با عصبانیت و جیغ کشیدن به خواسته خود می رسد، مغز او یاد می گیرد که «پرخاشگری جواب می دهد» و این رفتار را تکرار می کند. اگر والدین در واکنش به خشم کودک، خود نیز فریاد بزنند، تحقیر کنند یا تنبیه بدنی به کار ببرند، پیام متناقضی به کودک داده می شود: «نباید بزنی، اما من می توانم». این دوگانگی باعث تشدید خشم و کاهش اعتماد کودک به والدین خواهد شد. در مقابل، والدینی که هم زمان آرام، قاطع و منصف هستند، معمولا در کاهش تدریجی پرخاشگری فرزندشان موفق تر عمل می کنند.

چه طور در لحظه پرخاشگری واکنش نشان دهیم؟

برخورد درست در لحظه بحران، یعنی زمانی که کودک در اوج خشم است، از مهم ترین مهارت هایی است که هر والد باید بیاموزد. در این لحظات هدف اصلی شما «امنیت» است، نه «آموزش» یا «بحث منطقی». اولین قدم این است که خودتان تا حد ممکن آرام بمانید. طبق توصیه Child Mind Institute، فریاد زدن، تهدید کردن یا بحث طولانی در زمانی که کودک از نظر هیجانی به شدت تحریک شده است، تنها آتش خشم را شعله ور تر می کند و پیام شما را نشنیده می گذارد. چند نفس عمیق، سکوت چند ثانیه ای و حتی دور شدن کوتاه شما از صحنه، در صورتی که امنیت کودک به خطر نمی افتد، می تواند به کاهش شدت واکنش کمک کند.

قدم بعدی، ایمن کردن فضا است. اگر کودک چیزی را پرت می کند، اشیای خطرناک را از دسترس دور کنید. اگر به خود یا دیگران ضربه می زند، تا حد امکان با فاصله مناسب و بدون خشونت، مانع آسیب شوید. استفاده از جملات کوتاه و روشن مثل «من اجازه نمی دهم کسی را بزنی» یا «اگر چیز ها را پرت کنی، باید از اتاق برویم بیرون» بهتر از سخنرانی بلند است. برای کودکان خردسال تر، استفاده از «تایم اوت» کوتاه و اصولی می تواند مفید باشد؛ یعنی چند دقیقه دور کردن کودک از موقعیت و قرار دادن او در مکانی امن و بدون محرک، تا بدنش فرصت آرام شدن پیدا کند. منابع علمی مانند مقالات American Academy of Pediatrics تأکید می کنند که تایم اوت باید بدون تحقیر، بدون داد و فریاد و با زمان مشخص انجام شود.

نکته بسیار مهم این است که در اوج پرخاشگری، وارد جنگ قدرت نشوید. تلاش برای اثبات این که «چه کسی بیشتر زور دارد»، معمولا به شکست دو طرف منجر می شود. به جای این کار، روی پیام های ساده تمرکز کنید: «الان عصبانی هستی، ولی زدن ممنوع است»، «وقتی آرام شدی، صحبت می کنیم». در این مرحله نباید امتیاز های بزرگ بدهید تا رفتار را آرام کنید، چون مغز کودک ارتباطی بین پرخاشگری و پاداش برقرار می کند. مثلا اگر هر بار با فریاد، تبلت می گیرد، در واقع ناخواسته به او یاد داده اید که این رفتار ابزار موثری برای رسیدن به خواسته ها است. حفظ مرز ها در عین آرامش، یکی از دشوار ترین اما اثر بخش ترین بخش های کار شما است.

وقتی کودک آرام شد چه کار هایی باید انجام دهیم؟

بعد از آن که موج خشم فروکش کرد و بدن و ذهن کودک آرام تر شد، بهترین زمان برای آموزش و گفت و گو فرا می رسد. در این مرحله، هدف شما کمک به کودک برای شناخت احساسات خود، درک پیامد های رفتارش و یافتن راه های جایگزین است. می توانید با لحنی همدلانه شروع کنید: «می دانم خیلی عصبانی بودی، بیا ببینیم چه شد که به این جا رسیدیم». سپس با سوال های باز، او را تشویق کنید تا آن چه را تجربه کرده است توصیف کند؛ مثلا «چه احساسی داشتی وقتی برادرت اسباب بازیت را گرفت؟» یا «وقتی من گفتم زمان تبلت تمام شده، چه چیزی از همه بیشتر ناراحتت کرد؟». کودکانی که واژه های احساسی بیشتری می آموزند، طبق پژوهش های روان شناسی، کمتر از رفتار های پرخاشگرانه برای بیان ناراحتی استفاده می کنند.

در مرحله بعد، پیامد های رفتاری را به شکل روشن و عادلانه مرور کنید. مثلا اگر کودک در حین عصبانیت اسباب بازی را شکسته است، می توانید توضیح دهید که «وقتی وسایل را می شکنی، دیگر نمی توانیم از آن استفاده کنیم و باید منتظر بمانیم تا پول جمع کنیم و شاید بتوانیم چیز دیگری بخریم». سپس با کمک خود او راه حل های جایگزین را تمرین کنید؛ راه حل هایی مانند درخواست کمک، استفاده از جملات «من احساس می کنم»، فاصله گرفتن از موقعیت، نفس عمیق کشیدن، یا درخواست مذاکره. یکی از روش های توصیه شده در برنامه های علمی مانند «Incredible Years» این است که از بازی نمایشی استفاده کنید؛ یعنی موقعیت را با عروسک یا نقش بازی کردن بازسازی کنید و از کودک بخواهید این بار روش دیگری را امتحان کند.

در نهایت، حتما تلاش های مثبت او را ببینید و تقویت کنید. اگر در بار بعدی، قبل از زدن یا فریاد زدن، فقط یک لحظه مکث کرد و گفت «عصبانی ام»، این یک قدم مهم است و باید مورد توجه قرار بگیرد. تعریف شما نباید مبالغه آمیز یا غیر واقعی باشد، ولی باید مشخص و مرتبط با رفتار باشد؛ مثلا «خیلی خوشحال شدم قبل از این که داد بزنی، آمدی به من گفتی عصبانی هستی، این یعنی داری بزرگ تر و قوی تر می شوی». پژوهش ها نشان می دهد که تقویت مثبت و توجه به رفتار های مطلوب، اثر بسیار بیشتری از تمرکز مداوم بر خطا ها در اصلاح رفتار کودکان دارد.

راهبرد های خانگی برای کاهش تدریجی پرخاشگری

در کنار مدیریت لحظه بحران، لازم است خانواده به شکل برنامه ریزی شده روی کاهش ریشه ای پرخاشگری کار کند. این کار با ایجاد ساختار و چارچوب روشن در خانه آغاز می شود. داشتن قوانین مشخص و محدود اما ثابت، به کودک کمک می کند بداند چه رفتاری قابل قبول است و چه رفتاری نه. این قوانین بهتر است کوتاه و به صورت مثبت بیان شوند؛ مثلا به جای «داد نزن»، «با صدای آرام صحبت می کنیم» یا به جای «نزن»، «بدن دیگران امن است». نوشتن این قوانین و نصب آن ها در جایی که همه ببینند، و مرور دوره ای آن ها با کودکان، می تواند مؤثر باشد. ثبات در اجرای قوانین بسیار مهم تر از تعداد آن ها است؛ قانونی که گاهی اجرا می شود و گاهی نه، برای کودک گیج کننده است.

راهبرد مهم دیگر، استفاده از سیستم پاداش و پیامد های منطقی است. در سیستم پاداش، شما از قبل با کودک توافق می کنید که اگر در طول روز از روش های آرام و بدون خشونت برای حل اختلاف استفاده کند، امتیاز یا نشانه ای دریافت می کند و با جمع شدن تعداد مشخصی امتیاز، به پاداشی کوچک اما جذاب می رسد؛ مثل انتخاب بازی خانوادگی، زمان بیشتر همراهی با والدین یا فعالیت مورد علاقه. این روش، که در بسیاری از برنامه های علمی تربیت والدین به کار می رود، توجه کودک را به رفتار های مطلوب جلب می کند. در مقابل، پیامد های منطقی یعنی نتیجه های مستقیم رفتار، نه تنبیه های شدید و غیر مرتبط. مثلا اگر در هنگام عصبانیت، اسباب بازی را پرتاب می کند، برای مدتی کوتاه آن اسباب بازی از دسترس خارج می شود تا کودک یاد بگیرد بین رفتار و پیامد ارتباطی وجود دارد.

خانه ای که در آن خواب، تغذیه، بازی و فعالیت بدنی کودک تا حدی منظم است، معمولا شاهد پرخاشگری کمتری است. کم خوابی، گرسنگی و بی تحرکی، آستانه تحمل کودک را پایین می آورد. فعالیت های بدنی روزانه مانند پیاده روی، دویدن، دوچرخه سواری، بازی های پر تحرک یا ورزش های گروهی، به تخلیه انرژی و کاهش تنش کمک می کند. بسیاری از راهنما های معتبر مانند NHS توصیه می کنند که کودکان و نوجوانان هر روز زمانی برای بازی فعال و دور بودن از صفحه نمایش داشته باشند. همچنین فراهم کردن فرصت هایی برای بازی آزاد، خلاقیت، نقاشی، موسیقی و قصه گویی، به کودک کمک می کند احساساتش را در قالب های سالم تری بیان کند و نیاز کمتری به انفجار هیجانی پیدا کند.

رفتار والدیننتیجه احتمالی در کودکپیشنهاد اصلاح
داد زدن هنگام پرخاشگریتشدید خشم، تقلید کودک، کاهش اعتمادکاهش تن صدا، استفاده از جملات کوتاه و قاطع
تسلیم شدن در برابر فریادیادگیری این که پرخاشگری جواب می دهدحفظ مرز و ندادن امتیاز در اوج خشم
نادیده گرفتن کامل رفتار های خوبتمرکز کودک بر جلب توجه با رفتار منفیتقویت مثبت و توجه فعال به رفتار مطلوب
تنبیه بدنی یا تحقیرترس، شرم، کینه و پرخاشگری بیشتراستفاده از پیامد های منطقی و محترمانه

چه زمانی باید به متخصص مراجعه کنیم؟

با وجود تمام تلاش های والدین، گاهی شدت یا ماهیت پرخاشگری کودک به گونه ای است که لازم است حتما از متخصص کمک گرفته شود. نشانه هایی مانند ایجاد آسیب بدنی جدی به خود یا دیگران، تخریب عمدی شدید اموال، تهدید های خطرناک، بدتر شدن مداوم رفتار با وجود تلاش های منطقی، مشکلات جدی در مدرسه مثل اخراج، تعلیق یا شکایت مکرر معلم، کناره گیری شدید از همسالان، یا وجود سایر علائم مانند افت تحصیلی ناگهانی، اختلال خواب، تغییرات شدید اشتها، غمگینی طولانی یا اضطراب شدید، همگی زنگ خطر هستند. در چنین شرایطی مراجعه به روان شناس کودک، مشاور مدرسه، روان پزشک کودک یا مرکز خدمات سلامت روان ضروری است.

یک متخصص می تواند با گرفتن شرح حال دقیق از والدین و گاهی معلمان، مشاهده مستقیم کودک و در صورت نیاز استفاده از پرسشنامه ها یا آزمون های استاندارد، تشخیص دهد که آیا پرخاشگری بخشی از یک اختلال زمینه ای مانند اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال سلوک، اختلال کمبود توجه و بیش فعالی، اضطراب، افسردگی یا مشکلات یادگیری است یا نه. بر اساس این ارزیابی، برنامه مداخله ای طراحی می شود که ممکن است شامل آموزش مهارت های والدگری، بازی درمانی، درمان فردی کودک، کار گروهی با والدین و کودکان، همکاری با مدرسه و در موارد خاص، دارو درمانی تحت نظر روان پزشک باشد. پژوهش ها نشان می دهد که برنامه های مبتنی بر آموزش والدین، مانند Parent Management Training و Parent Child Interaction Therapy، در کاهش پرخاشگری کودکان بسیار مؤثر هستند، به شرط آن که والدین با انگیزه و مداوم در آن شرکت کنند.

مهم است که مراجعه به متخصص را شکست شخصی یا «بد بودن» کودک تعبیر نکنید. همان طور که برای تب شدید یا درد شکم پایدار، بدون تردید به پزشک مراجعه می کنید، مشکلات رفتاری و هیجانی نیز جزء حوزه سلامت هستند و نیازمند مداخله حرفه ای می باشند. هر چه مداخله زودتر آغاز شود، احتمال موفقیت بیشتر و احتمال شکل گیری الگو های مزمن رفتاری در نوجوانی و بزرگسالی کمتر خواهد بود. همکاری و صداقت شما با متخصص، و آماده بودن برای ایجاد تغییر در شیوه های تربیتی، کلید های موفقیت این فرایند هستند.

جمع بندی و نکات کلیدی برای والدین

پرخاشگری کودکان اگر چه می تواند برای والدین بسیار فرسوده کننده و ترسناک باشد، اما در بسیاری از موارد قابل مدیریت و اصلاح است، به شرط آن که با نگاهی واقع بینانه، همدلانه و علمی با آن برخورد شود. به خاطر داشته باشید که رفتار پرخاشگرانه معمولا زبان خام یک احساس عمیق تر است؛ احساسی مثل نا امنی، ترس، نا امیدی، خستگی، احساس بی عدالتی یا این باور که «کسی مرا نمی فهمد». وظیفه شما به عنوان والد، ترجمه این زبان و کمک به کودک برای پیدا کردن راه های سالم تر بیان احساسات است، نه جنگیدن با او. آرامش شما در لحظه بحران، ثبات در مرز ها و قوانین، توجه به رفتار های مطلوب، گوش دادن فعال و مداخله زود هنگام، ستون های اصلی این مسیر هستند.

اگر بخواهیم نکات عملی را در چند جمله خلاصه کنیم، می توانیم بگوییم: در اوج پرخاشگری، اول امنیت را برقرار کنید و خودتان را آرام کنید، نه این که به دنبال نصیحت یا بحث باشید. بعد از آرام شدن، با کودک درباره احساساتش حرف بزنید، پیامد های رفتارش را روشن کنید و راه حل های جایگزین را با هم تمرین کنید. در زندگی روزمره، با تنظیم خواب، تغذیه، بازی و فعالیت بدنی، بستر سلامت هیجانی را فراهم کنید و با استفاده از قوانین روشن، سیستم پاداش و پیامد های منطقی، رفتار مطلوب را تقویت کنید. اگر با وجود این تلاش ها، پرخاشگری شدید، مداوم یا همراه با سایر علائم نگران کننده بود، حتما از متخصص کمک بگیرید. شما تنها نیستید، و کمک حرفه ای به معنای ضعف نیست، بلکه نشانه مسئولیت پذیری شما در قبال سلامت روان خود و فرزندتان است.


پرسش های متداول درباره برخورد با رفتار پرخاشگرانه کودکان

۱. آیا تنبیه بدنی می تواند پرخاشگری کودک را کاهش دهد؟

مطالعات متعدد نشان داده اند که تنبیه بدنی شاید در کوتاه مدت رفتار را متوقف کند، اما در بلند مدت خطر افزایش پرخاشگری، اضطراب، دروغگویی، کاهش اعتماد به والدین و مشکلات ارتباطی را بالا می برد. علاوه بر پیامد های روان شناختی، از نظر اخلاقی و حقوقی نیز تنبیه بدنی قابل قبول نیست. استفاده از پیامد های منطقی، تایم اوت اصولی و محرومیت های کوتاه مدت و متناسب، همراه با تقویت مثبت رفتار های مطلوب، روش های موثر و سالم تری برای تربیت هستند.

۲. اگر پرخاشگری فقط در خانه است یا فقط در مدرسه، چه مفهومی دارد؟

گاهی کودکان فقط در محیطی که احساس امنیت بیشتری می کنند، مثل خانه، خشم خود را بروز می دهند و در مدرسه آرام به نظر می رسند. برعکس، ممکن است در خانه آرام باشند اما در مدرسه به دلیل فشار های اجتماعی یا درسی، پرخاشگر شوند. این تفاوت به معنای دروغ گویی کودک نیست، بلکه نشان می دهد که عوامل محرک و الگو های رفتاری در هر محیط متفاوت است. در چنین مواردی همکاری نزدیک بین والدین و معلمان، و بررسی دقیق شرایط هر دو محیط، برای یافتن علت ها و طراحی مداخله مشترک ضروری است.

۳. اگر خودم هم زود عصبانی می شوم، چه کنم تا الگوی بدی برای فرزندم نباشم؟

هیچ والدی کامل نیست و همه ما گاهی کنترل خود را از دست می دهیم. مهم این است که مسئولیت رفتار خود را بپذیرید و برای بهتر شدن تلاش کنید. تمرین مهارت های خود آرام سازی مثل تنفس عمیق، توقف کوتاه قبل از واکنش، استفاده از جملات «من الان عصبی هستم و نیاز به چند دقیقه سکوت دارم»، و در صورت لزوم استفاده از مشاوره فردی، می تواند به شما کمک کند. حتی عذر خواهی شما بعد از یک واکنش تند، درس مهمی برای کودک است؛ او یاد می گیرد که انسان می تواند اشتباه کند، مسئولیت بپذیرد و برای تغییر تلاش کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کپچای تشخیص ربات (لطفا پاسخ درست را در جای مربوطه قرار دهید) *در حال بارگیری کپچا ...

دکمه بازگشت به بالا